نخستین نشست نقد داستان، در تاریخ هجدهم بهمنماه با استقبال گستردهی دانشآموزان، اولیا و دیگر علاقهمندان این حوزه، در سالن اجتماعات دبستان دخترانهی دانشمند برگزار شد. آنچه میخوانید گزارش این نشست است به قلم بهار اجتهادی، دانشآموز کلاس پنجم.
روی میز نام منتقدان نوشته شده بود و یک لیوان و یک بطری آب معدنی برای هرکس گذاشته شده بود. همه عجله داشتند. بعضی از پدران و مادران با یک دسته گل و یا با یک جعبه شیرینی آمده بودند. بوی گل تمام سالن را پر کرده بود. هنوز برنامه شروع نشده بود. خانم «علیمحمد» فیلمبرداری میکردند و چند نفر از منتقدان روی صندلیها نشسته بودند. خانم «کیمیا گودرزی» هم آمده بودند.
بالاخره برنامه شروع شد. خانم «فهری» خوشآمد گویی کردند و دربارهی نقد توضیحاتی دادند و گفتند به خاطر محدودیت زمان منتقدان از روی متن خود بخوانند. سپس ایشان متنی دربارهی نشست نقد و علاقهی دانشآموزان به نویسندگی خواندند. ایشان توضیح دادند که فراخوان این نشست از مهرماه داده شده و پس از انتخاب بهترین قصه و طیّ مراحل چاپ، دانشآموزان برای قصه نقد نوشتند.
اولین کسی که نقد خود را با عنوان «پردازش موثر» خواند، خانم «لیلی احمدپور» بود. نقد ایشان در مورد شخصیتپردازی موثر نویسنده و بعضی از اشکالات وی در این زمینه بود.
نفر بعدی خانم «نیکی خیرخواه» بود. مهمترین نکتهی متن ایشان که عنوان نقدشان هم بود، این بود که «آیا به راستی تمام شد؟» به نظر ایشان کاغذی که در پایان داستان در جیب زن اعدامی بود، شروع پروژهای جدید است.
عنوان نقد نفر بعد، خانم «آریانا طلایی»، «پیرامون یک کتاب جوان» بود. ایشان گفتند: «رباعیات خیام ربطی به داستان نداشت...جملات، بسیار محکم بود و برای داستان جنایی مناسب به نظر میآمد...».
نفر بعد، خانم «مریم طهماسبی»، نقد خود را با عنوان «به خاطر داستان» شروع کردند: «جملهی اول داستان کمی گیج کننده بود، ولی کمکم واضح شد؛ و در آخر داستان دیدیم که جملهی بهجا و مناسبی است». مریم در نقد خود به جملهی نویسندهی معروفی به نام «آگاتا کریستی»، ملکهی جنایت، هم اشاره کرد. او هنگام ارجاع دادن به قصه، شمارهی صفحه و سطر را هم ذکر میکرد.
حالا نوبت خانم «مرادی» بود. ایشان نقد خود را با موضوع «نقدی بر نام قصه» عنوان کردند. ویژگیهایی که خانم مرادی برای یک نام مناسب ذکر کردند، مرا در فکر فرو برد و به من چیزهای زیادی یاد داد.ایشان گفتند «به خاطر قبلا» هرچند خوشآهنگ نیست اما انتخاب دقیقی است.
سپس خانم «هستی ولیان» نقد خود را با موضوع «گسترش توصیف» شروع کردند. «صفتهایی که برای کارآگاه به کار برده بود، خوب بود...نکتهی دیگر اینکه برای بیان توصیفات از اصطلاحات بکر و غیر تکراری استفاده شده بود».
بعد خانم «کیمیا گودرزی» که مهمان ویژه و نویسنده و منتقد ادبی بودند، شروع به صحبت کردند. ایشان میگفتند: «این داستان مخاطبش کودک نیست. یک داستان جنایی است و ما با یک داستان جدی روبهرو هستیم. بنابراین خیلی دقیق باید نوشته شود. مثل این میماند که ما یک کارآگاه هستیم و داریم دربارهی یکی از پروندههایمان مینویسیم». خانم گودرزی هم خیلی چیزها به من یاد دادند.
بعد از منتقد مهمان، نویسنده، یعنی خانم «ویانا نورفردی» مطلب خود را خواندند. متن ادبی ایشان تشکر از دیگران و توضیحات مختصری در مورد قصه بود. ایشان حضور همهی حضار را دلگرم کننده دانستند. خانم فهری از ایشان خواستند که اگر حرفی در مورد نقد دوستانش دارد عنوان کند. پس از توضیحات خانم نورفردی، جلسه با صحبتهای خانم «پروین»، مدیر محترم دبستان، به پایان رسید.
در آخر روی پردهی نمایش دو بیت نمایان بود:
ای برادر قصه چون پیمانه است
معنی اندر وی بهسان دانه است
دانهی معنی بگیرد مرد عقل
ننگرد پیمانه را چون گشت نقل